آه نفس گیر من
اشک سرازیر من
کودک بی شیر من
یاس سپیدم،یار شهیدم
خون تو بر عرش خدا زینت
نشونه ی اوج غم و غربت
رفتی ولی کسی نداد آبت
خیمه چه غوغاست
محشر کبراست
خنده ی آخر، آتیش زده بر
وجود بابا، ای گل پرپر
لالایی اصغر....
ای گل پژمرده ام
تیر جَفا خورده ام
از غمت آزرده ام
غنچه ی نایاب
تشنه ی بی تاب
از غم تو میلرزه زانویم
چگونه به مادر تو گویم
که جون داده نوگل شب بویم
برای إسلام، جلوی چشمام
ای سر بریده، گلو دریده
تو موج گرمت خونا رمیده
لالایی اصغر....