loading...

آئین مستان

روضه شهادت حضرت مسلم,روضه شب اول محرم,شهادت حضرت مسلم,شب اول محرم,متن روضه شب اول محرم حضرت مسلم,مداحی شب اول محرم,دانلود مداحی شب اول محرم, حنیف طاهری

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2232 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1745 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1292 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 695 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 633 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 606 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3494 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6709 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2843 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3810 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3240 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3568 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4140 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3678 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7262 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4952 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5892 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4370 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5539 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4181 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 814 زمان : نظرات (0)

 

محرم  لباس سیاه و روضه

خدا رو شکر به آرزوم رسیدم

برا نشستن سر سفرۀ اشک

خدایی خیلی انتظار کشیدم

تو خونه قبل اینکه هیئت بیام

دست پدر مادرم و بوسیدم

صدقه سری دعای اوناست

امشب اگه لباس سیاه پوشیدم

همه ما خیلیا رو میشناسیم

که این شبا با خدا آشتی کردن

بعد یه عمری توی خاکی رفتن

حالا یه نوکر و یه روضه گردن

ایشاالله یه روزی بشه که آقام

خودش بیاد یه روضه ای بخونه

از دهنش روضه شنیدن داره

صاحب عزا آخه صاحب زمونه

هر روز داره جلو چشاش میبینه

چیزایی رو که ما فقط شنیدیم

تو روضه ها تا پای مرگ میرفتیم

تازه با اینکه هیچی رو ندیدیم

این شبا هر کجا صدای روضه ست

حضور داره و این یه اعتقاده

نگاه به روسیاهی من نکرد

تو جمعمون آدم خوب زیاده

آسمون دلش بازم گرفته

از ابر چشماش داره خون می باره

داغ دلش دوباره تازه میشه

کربلا رو تو خاطرش میاره

*تکیه میزنه به دیوار خانۀ خدا  الا یا اهل العالم انا الصمصام المنتقم من شمشیر برندۀ انتقامم ، بعد می فرماید  الا یا اهل العالم ان جدی الحسین قتلوه عطشاناً  الا یا اهل العالم ان جدی الحسین طرحوه عریاناً  ألا یا أهل الْعالم إن جدی الْحسین سحقوه عدواناً *

قصه از اونجایی شروع شده که

نامه نوشتن که بیا ، باهاتیم

نگفته بودن که چقدر بی وفان

نگفته بودن تا کجا باهاتیم

پیک امیر ، غریب تو شهر کوفه

دنبال یه جرعۀ آب میگرده

جز زنی که مردونگی بلد بود

دری به روش هیچ کسی وا نکرد

*دید تکیه داده به دیوار خونه ش اومد بیرون ، گفت این موقع شب اینجا چه کار می کنی؟  حکومت نظامیه ، برو خونه ت  دید سرو پایین انداخته مسلم ، جوابی نمیده  گفت ، زن بچه ت نگرانت میشن ، برو خونه ت  دید بازم جواب نمیده ، گفت مگه تو ، تو این شهر کس کاری نداری ؟؟  برو خونه کس کارت  دید آروم آروم داره گریه می کنه  گفت آی پیرزن من اینجا غریبم  کسی رو ندارم  تو کی هستی ؟ فرمود من مسلمم ، سفیر حسین

به آقام نامه نوشتم که مردم موافق تو هستند ، بیا کوفه ؛ بمیرم برا مسلم ، شب تو خونۀ طوعه سر کرد دم دمای صبح ریختن تو خونۀ طوعه ، غوغایی شد شهر  در خونۀ طوعه رو زدن ، طوعه اومد در رو بره باز کنه ، گفت تو نرو ، من خودم میرم در خانه رو باز می کنم  اینا حیا ندارن  نمی خوام به تو جسارتی بشه  یه بار مدینه یه زن از ما رفت پشت در خونه  برا همه مون بسه *

 از روی پشت بوم ها سنگ میزدند

رو لب مسلم ناله ای حزینه

اگه حسین پاش برسه به کوفه

عاقبت کارش آخه همینه

گریه میکرد برا اون آقایی که

اهل و ایالش و داره میاره

پشیمون از نامه ای که نوشته

پشیمون و چاره ای نداره

*طعنه زد،گفت چرا گریه می کنی؟ دنبال حکومت اومدی ، دنبال ریاست اومدید از شما بنی هاشم بعید گریه کنید  سرشوبالا گرفت ، گفت نامرد «لا أبْكی على نفْسی! و لا أبْكی لأهْلی» برا خودم گریه نمی کنم  «ولکن أبْكی علی الحسین و آل الحسین» دست زن بچه ش رو گرفته داره میاد  عرضم تمام  فقط شنیدی دست زن بچه رو گرفته داره میاد  هی دم آخر رو دارالاماره دست پشت دست میزد ، خدا چه کنم  زینب داره میاره  خانمی که یحیی مازنی ، همسایۀ امیرالمومنین ، میگه 40 سال من همسایۀ علی بودم  ولی سایۀ زینب ندیدم  کجا بودی مسلم ، دختر علی رو از این شهر به اون شهر میگردوندن

من کجا ، کوچه و بازار کجا

منی که غیرت ناموس کبریا بودم

یکی ز پرده نشینان مرتضی بودم

فلک ببین زکجا تا کجا کشیده مرا

به شام و کوفه ، زکرببلا کشیده مرا

ای حسین...

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 83
  • تعداد اعضا : 346
  • آی پی امروز : 395
  • آی پی دیروز : 342
  • بازدید امروز : 1,839
  • باردید دیروز : 2,754
  • گوگل امروز : 13
  • گوگل دیروز : 13
  • بازدید هفته : 11,186
  • بازدید ماه : 91,806
  • بازدید سال : 1,301,730
  • بازدید کلی : 19,807,558