دست مرا گرفت و به دستم قلم گذاشت / حسی كه باز پای مرا در حرم گذاشت
حسی كه اشك وار به چشمم قدم گذاشت / تا اشفعی لنا به لبم دم به دم گذشت
پس از كنار حجره ی پروین رد شدم / بی اختیار شعر سرودن بلد شدم
*****
در این حرم كه آمده ام پا به پای عشق / عاشق شدن دعای من و هم دعای عشق
با دست خالی آمده ایم ای خدای عشق / اذن دخولمان بده محض رضای عشق
تا چشم كار می كند اینجا كرامت است / اینجا شفیعه هست، پس اینجا قیامت است
*****
ما اشك می شویم كه بارانمان كنی / ما درد می شویم كه درمانمان كنی
ما را غریب و بی كس و بی خانمان كنی / تا شب نشین صبح شبستانمان كنی
یادش بخیر ماه مبارك بهار تو / یك جزء عشق خوانده شده در كنار تو
*****
خوشروئی ات نبود چنین رو نمی زدیم / نورت نبود با دل شب مو نمی زدیم
صحنت نبود دست به جارو نمی زدیم / بالا اگر نبودی زانو نمی زدیم
ما با حضور لطف تو حاجت نداشتیم / ما بی حضور لطف تو بهجت نداشتیم
*****
بال فرشته زیر قدمهای مرم است / در حوض صحن آینه اش آسمان گم است
دیگر نگرد مادر ما در همین قم است / اینجا كه آب هست چه جای تیمم است
گفتند باز می شود از قم در بهشت / ما را ببر بهشت تو ای خواهر بهشت
*****
آهو شدیم در دل صیادمان ببر / پروازمان بده به گهرشادمان ببر
یك لحظه سمت پنجره فولادمان ببر / در هشت بهشت موقع میلادمان ببر
مشهد به پاست در سرمان شور عشق تو / پس مال ماست كوچه ی سر شور عشق تو
منبع: کتاب زمزمه های ولایت