loading...

آئین مستان

متن روضه شهادت حضرت رقیه , متن روضه , شهادت حضرت رقیه , حضرت رقیه , متن روضه حضرت رقیه , روضه حضرت رقیه , روضه شهادت حضرت رقیه , متن مداحی روضه شهادت حضرت رقیه

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2128 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1687 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1230 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 675 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 616 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 583 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3475 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6658 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2823 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3720 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3223 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3525 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4121 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3631 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7212 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4932 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5873 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4349 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5519 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4163 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 3919 زمان : نظرات (0)

حاج مهدی سلحشور

 

دعا کن هر گلی، پرپر نمیرد

کسی با چشمهای تر نمیرد

دوباره جمعه ای رد شد، دعا کن

دلم تا جمعه ی دیگر نمیرد

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم

اصلاً به تو افتاد مسیرم که بمیرم

بخدا قسم اگه کسی جانش رو در رسیدن به امام زمانش بگذاره می ارزه،همه ی زندگیت رو فدا کنی،یه بارم که شده آقاتو ببینی.

یه قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا

افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

یه قطره از خودش اعتباری نداره،ارزش نداره،اما وقتی وصل به دریا میشه معتبر میشه،جزو دریا میشه،تا وقتی قطره است بی اعتبار ،کسی بهش توجه نمیکنه،اما وقتی وصل به دریا شد اعتبار پیدا میکنه،آقاجان من و امشب وصل به خودت کن،اما لازمه ی اینکه قطره وصل به دریا بشه اینه که محو بشه، هرچی منیت و خودخواهی داره بذاره کنار،این راه رو بره تا برسه به دریا

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم

خوب این که امکان نداره،آقا که مارو از خودش نمیرونه.

یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

کنْت ربیع الایْتام، آقاجان،تو بهاره یتیمایی،بهار با خودش صفا میآره،امید میآره،امام زمان رو به جد غریبشون این و میگن: کنْت ربیع الایْتام.. در روایتی است امام حسن عسکری می فرمایند: أشد منْ یتْم الْیتیم الذی انْقطع عنْ أمه و أبیه یتْم یتیمٍ انْقطع عنْ إمامه و لا یقْدر على الْوصول إلیْه. سخت تر از یتیمی که باباشو از دست داده،اون کسی است که از آقاش دور افتاده،از امام زمانش دور افتاده...آقاجان منم یتیمم،امشب دست رو سرم بکش،یه دست نوازشی به سرم بکش اقاجان،اگه خوب آقاتو صدا بزنی،امام زمان،دست نوازش به سرت میکشه،مگه میشه نیآد،حالا این بیت و از زبان اون سه ساله ای بگو،اینقدر بابا رو خوب صدا زد،بابا رو کشوند کنج خرابه

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم

یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

خاموش مکن آتش افروخته ام را

بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم

شده از فراق امام زمانت سینه ات آتیش بگیره،شده خواب نداشته باشی،شده ازخواب بپری،شده اینقدر ناله بزنی از حال بری،رقیه در فراق باباش همین طور شد،اینقدر ناله زد،اینقدر امام زمانش رو صدا زد، تا اومد سر بریده تو خرابه ،هرچی بی بی زینب سعی کرد سر و وارد خرابه نکنند نشد،دوید جلو خرابه،گفت: قول میدم خودم آرومش کنم،میدونست سر بیآد چه اتفاقی می افته، گفت:من خودم قول میدم آرومش کنم،اما خانم رو یه طرف پرتش کردند، سر رو وارد خرابه کردند،ناله ات به من اجازه میده روضه بخونم،ابی عبدالله اول برا ظهور امام زمان دعا کرد،اونجایی که گفت: اللهم انتقم منه بما عامل بی و ظلمنی و اهلی (و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون). اما زبان حال سید الشهدا با دخترش:

چشم های خسته ات را باز دریایی نکن

اینقدر با اشک چشمت را تماشایی نکن

هیج جا مانند اینجا چشم مردم شور نیست

روی ماهت را دوباره غرق زیبایی نکن

عمه مثل ابر طوفان زاست،پس با او بگو

بغض خود را بشکن و دیگر شکیبایی نکن

دست و پایت زخمی است و  باز هم تب کرده ای

گوشه ای بنشین و دیگر راه پیمایی نکن

پیاده روی اربعین کی رفته؟ تا وقتی پات آبله نزده راحت میتونی راه بری،پا که تاول میزنه دیگه یه گوشه ای میشینی،اما این بچه پاهاش تاول زده بود دست خودش نبود وایسته،هی با شلاق میزدن،بچه میدوید می خورد زمین،عمه بلندش میکرد عمه رو میزدن،بچه می افتاد بچه رو می زدن...میگه با زحمت،با قرض خودش رو رسونده بود شام و حرم حضرت رقیه سلام الله علیها تو حرم این پنجره های حرم رو گرفته بود،ضریح رو گرفته بود میگفت:آقا من مشکل دارم، من بچه هام مریض ، قرض کردم اومد اینجا، از راه دور اومدم،خرجیمون رو ذخیره کردیم بیاییم اینجا، اما اینجا نه اومدم بگم بچه ام رو شفا بده،نه اومدم بگم مشکل دنیوی دارم،نه هیچ مشکلی ندارم،فقط یه سئوال دارم،بی بی جان آبله هات خوب شده؟

حنجرت زخم است و داغ،اصلاً برایت خوب نیست

در خرابه با اسیران هم، هم آوایی نکن

دیدن این سر میان این تشت پیرت میکند

اینقدر با بوسه ات از من پذیرایی نکن

چشم هایت را ببند و دست بر رویم بکش

دخترم حتی نگاهی هم به بابایی نکن

پزشک امام خمینی رحمة الله علیه تعریف میکنه:میگه اصلاً با اون وضعی که امام داشت من نمیگذاشتم کسی بیاد عیادتش، گفته بودم کسی میخواد بیاد عیادت با من هماهنگ کنه، گفت:یه روزی اومدم وارد اتاق شدم دیدم به شدت ضربان قلب آقا بالا رفته،نگران شدم گفتم:چه اتفاقی افتاده؟ گفتند:خود امام اجازه داده دختر یتیم بیآد اینجا، چند جمله با امام حرف زده ضربان قلب امام تغییر کرد... برا همین هم است،میگه:اشک یتیم عرش الهی رو به لرزه می اندازه، قلب مؤمن عرش الرحمان،قلب مؤمن عرش خداست. حالا ببین ابی عبدالله چه حالی پیدا میکنه،میگه:دیدم کنار خیمه ها،این بچه اومد سمت بابا،بابا آغوشش رو باز کرد، یه کلمه گفت:خیمه رو به هم ریخت،گفت:بابا تشنه ام. ابی عبدالله گفت: الله یسقیک فإنه وکیلی  خدا سیرابت میکنه. حالا دختر برا بار دوم میخواد با بابا حرف بزنه،گفت: عمه جان این چیه برا من آوردن؟ من که غذا نخواستم،چی بگه بی بی زینب،گفت: مقصود تو در زیر همین طبق ،روپوش رو کنار زد،با تعجب شروع کرد نگاه کردن، عمه جان: هذا رأس منْ؟ این سر مال کیه؟

دیگر شکستن ندارد بال و پر کوچک من

میترسم از هم بپاشد این پیکر کوچک من

آه ای سر روی زانو ای ماه آشفته گیسو

دیشب خودت روضه خواندی بر منبر کوچک من

این درد درمان ندارد می دانم امکان ندارد

زخم سرت را ببندی با معجر کوچک من

غارت گران دل نکندند ازگوش و از گوشواره

انگشت و انگشتر تو انگشتر کوچک من

بابا برایم دعا کن شام مرا کربلا کن

یک بار دیگر صدا کن ای دختر کوچک من

بابا من از مادرم ارث بردم،با گریه ام مبارزه میکنم،بابا،بابا،با گریه ام شام و از خواب غفلت بیدار میکنم.

بابا جون خیلی خیلی دلم تنگ چشمات بود

یادش به خیر روزایی که سرم روی پات بود

از لطف مردم شام این روزها خوبه حالم

با دسته گل بابا اومدن استقبالم

کی گفته رقیه رو زدن،خیالت راحت

کی گفته شامیا بدن،خیالت راحت

کی گفته با شلاق اومدن،خیالت راحت

خوبه خوبم،فقط یه کم صورتم کبوده

چیزی نشده،فقط یه کم صورتم کبوده

چیزی نشده،اصلاً رقیه خرابه نبوده

لب و به لب های باباگذاشت،امام زمان اینجور سلام میده: ألسّلام على الثّغْر الْمقْروع بالْقضیب. سلام بر آن دندان چوب خورده. فانْکبّتْ علیه تقبّله و تبْکی و تضرب علی رأسها و وجْهها هی به سر و صورتش می زد، حتّی امْتلأ فمها بالدّم دیدن رقیه این لب و دندانش خونی شده

 روضه شهادت حضرت رقیه (س) - سلام بابای خوبم، قدم رو ،چشای من گذاشتی - حاج مهدی سلحشور

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 20
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 491
  • آی پی دیروز : 576
  • بازدید امروز : 2,473
  • باردید دیروز : 4,316
  • گوگل امروز : 35
  • گوگل دیروز : 53
  • بازدید هفته : 10,892
  • بازدید ماه : 35,326
  • بازدید سال : 1,077,467
  • بازدید کلی : 19,583,295