خورشید زخمی حرم بابا
لبات چرا کرده وَرَم بابا
دنیایی از درد چشات اِی وای
میترسم از زخم لبات اِی وای
چطور شده بابا رگات اِی وای
واسه ی شبهای غمت فانوسم نمیکنی
دوباره با دامنت مأنوسم نمیکنی
درد داره مگه لبات که بوسم نمیکنی
بابا کی اینقدر بلا سرت آورده
چند روزه موهات مثل من
شونه نخورده، خوابت نبرده
اگر که از چشم تو افتادم
نکردی چند روز بابا جون یادم
بابا ببین که زخمی تنهام
حتّی دیگه نمی بینه چشمام
منو زدند که بابامو میخوام
آسمونه دخترت یه ستاره نداره
خنده بابا پیرنت پاره پاره نداره
اگه شدم قد کمونی شبیه زهرا
شبیه من چه دختری دِق کرده بابا، تنهای تنها
آه و واویلا