اگرچه تو طبیبی و دوا درست می کنی
گهی برای خیر ما بلا درست می کنی
از این طرف همیشه بارها خراب می کنم
از آن طرف همیشه بارها درست می کنی
امام رضا امام رضا به درد من دواء بده
امام رضا امام رضا بیا منو شفاء بده
امام رضا امام رضا به من یه کربلا بده
گر چه من خجل شدم، اگرچه سنگ دل شدم
تو از وجود سنگ هم، طلا درست می کنی
من از گناه خسته ام، از اشتباه خسته ام
به جان مادرت بگو مرا درست می کنی
گدای آستانه ات شدن به دست ما نبود
تو با کریمی خودت گدا درست می کنی
کنار تو غریبه های شهر نیز راحتند
تویی که از غریبه، آشنا درست می کنی
از این دلی که سالهاست بندگی نکرده است
فقط تویی که بنده ی خدا درست می کنی
تو یک غروب می رسی و گنبد بقیع را
شبیه گنبد امام رضا درست می کنی
امام رضا امام رضا به درد من دواء بده
امام رضا امام رضا بیا منو شفاء بده
امام رضا امام رضا به من یه کربلا بده