دل شکسته، تن خسته، نفسش بالا نمی یاد
به زیر لب، می گه زینب، حالم اصلاً جا نمی یاد
یاعلی ورد زبونم، تا سحر بیدار می مونم
واسه ی دل توو، دل خودم، قرآن می خونم
خسته جونم، نمی تونم، موهاتو شونه کنم من
باقد خم، دل پر غم، ترک این خونه کنم من
مادر و داغ جوونی، مادر و پهلوی خونی
ازفشار در و از، ضربه ی ثانی، شده قامتش کمونی
چرا مادر، ضربه ی در، تو رو نقش روی زمین کرد
درد پهلوت، زخم بازوت، دل بابارو غمین کرد
فاطمه چراغ خونم، بی تو زنده نمی مونم
واسه ی دل توو، دل خودم قرآن می خونم