loading...

آئین مستان

مداحان

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3747 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 355 زمان : نظرات (0)

بعد مادر مغیره را می‌دید
هی مُکرر مغیره را می‌دید
 روی منبر مغیره را می‌دید
پیش آن در، مغیره را می‌دید

او که این روزها کنارش بود
زدن خانم، افتخارش بود
 غم‌همین بس که
مغیره به حسن‌ میخندید 

یادش افتاد، روی پا برخواست
دست نامرد بی هوا برخواست
آنچنان خورد که صدا برخواست

روضه‌ام گیر سنگ دیوار است
همه تقصیرِ سنگ دیوار است

*فقط مادر افتاد؟ نه!...*
پسر ارشدش زمین افتاد
با تمام قدش زمین افتاد

بعد ضرب بدش زمین افتاد
چقدر بد زدش، زمین افتاد

*آخ! امان از این کوچه، آه قنفذ میزد میرفت کنار، مغیره میزد میرفت کنار، یه بی شرفی می اومد جلو، میگن هم چپ دست بوده هم دستش خیلی سنگین بوده ..این از یه کوچه ...
اما یه کوچه سراغ دارم، دیدن زینب داره دوان دوان داره میاد، یه کوچه درست کردن وای .. یه عده نامحرم، سنان میزد میومد کنار، خولی میزد میرفت کنار، حرمله می اومد، اما تو اینا یه بی شرفی بود  مثل نشونه ای که از مدینه از دومی دادم، اینجا میخوام یه نشونه بدم اون بی شرف مدینه دستش سنگین بود، این بی شرف کربلا دیدن با چکمه داره میاد پای سنگین و سینۀ حسین....*

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 282 زمان : نظرات (0)

غصه اش که یکی دوتا نیست
غربت از حسن جدا نیست

خیلی خیلی غریبِ
هیچکس شبیه مجتبی نیست

وای، بی یار و بی حبیبی
وای، تو خونه اتم غریبی

نشده خنده رو لبات بیاد
مگه میشه کسی تو رو نخواد

الهی من فدات بشم حسن
آقا دوست دارم خیلی زیاد

بخون ای گریه کن
بخون ای سینه زن

غریب یعنی حسین
کریم یعنی حسن

وای، بی یار و بی حبیبی
وای، تو خونه اتم غریبی

توی قلبشه همیشه، داغ ماجرای کوچه
خیلی وقته شهیدِ، بعد کربلایِ کوچه

وای، تو کوچه چی کشیده
وای، محاسنش سپیده

گوشواره ی شکسته رو زمین
یه کاری کرده خون جگر بشه

مادرشو زدن جلو چشاش
ولی نشد براش سپر بشه

بخون ای گریه کن
بخون ای سینه زن

غریب یعنی حسین
کریم یعنی حسن

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 229 زمان : نظرات (0)

رسول الله غرقِ احتضار است

به دیدار اجل در انتظار است

امیرالمؤنین بالین بستر

به دامانش سر پاک پیمبر

خدا را نم نمک، جان میسپارد

غمی را زیر لب بر میشمارد

*این داستانِ شهادت پیامبرِ... *

کنون که نخل عمرش برگ برگ است

سخن از ماجرای بعد مرگ است

خطابش با علی با چشم گریان

خدا صبرت دهد زین پس علی جان

اگر که بی مُعین ماندی پس از من

اگر خانه نشین ماندی پس از من

اگر لوح‌فدک شد پاره پاره

اگر شد فاطمه بی گوشواره

اگر دیدی که عهدت را گسستن

منافقها حریمت را شکستن

اگر کفار بر بیتت بتازند

اگر سیلی به زهرایت نوازند

اگر ناموس تو زیر لگد ماند

اگر زهرا به زیر در تو را خواند

به اینجا که رسید اوج‌ مصیبت

 چو‌ ناموسی شد آن‌ غمها و محنت

علی غش کرد باز آمد به هوشُ

به دستورات احمد داد گوشُ

ادامه داد پیغمبر به سختی

که برتن کن علی از صبر رختی

علی جان جبرئیلم این خبر داد

اگر دیدی به خانه شعله افتاد

اگر دیدی که شد دست تو بسته

اگر پهلوی زهرا شد شکسته

اگر دیدی که او‌ نقش زمین شد

اگر شش ماه ات سِقطِ جنین شد

علی جان! استقامت داری یا نه؟

برای داغ طاقت داری یا نه؟

به اشک همچو‌ باران گفت مولا

الا ای صاحب اوصاف والا

اگر چه امتحانی سخت دارم

به غیر طاعتت حرفی ندارم

علی باید شود سنگ صبورت

فقط دارم سؤالی از حضورت

اگر که دین حق باقی بماند

چه باکی کوثر و ساقی نماند

صبوری میکنم ای نور دیده

کنم صبری که هرگز کس ندیده

دراین ساعت حسین آمد کنارش

حسن أمد به چشم اشک بارش

یکی بر سینه احمد فتاده

یکی بر پای جدش سر نهاده

چه گویم شرح صَدرُ المصطفی را

چه گویم روضۀ وجه و سرا را

به زیردست وپا، بس دست و پا زد

حسین آن‌لحظه مهدی را صدا زد

*امیر المؤمنین حرفاشو زد، دَرِ حجره باز شد، ابی عبدالله اومد... عادت داشت اومد رو سینۀ پیغمبر نشست، سینه محتضر باید سَبُک باشه، امیرالمؤمنین دست برد حسین رو بر داره، چشمان پیغمبر باز شد، فرمود: علی جان بذارحسین بمانه، حسین آرامِ قلب منه .....*

یا رسول الله! بشنو این سخن

مانده بود جسم‌ حسینت بی کفن

روز عاشورا میان قتلگاه

 پیش چشم زینبش با سوز و آه

شمر روی سینه اش بنشسته بود

استخوانهایش همه بشکسته بود

*من یه جمله روضه بخونم: یا رسول الله! حسین آرامش قلب شماست، گفتی حسین رو برندارن، با حسین احساس سَبُکی میکردی...

اما حسینت کربلا، یه وقت چشمش رو‌ باز کرد دید سینه اش سنگین شده، یه نفر با چکمه روی سینه اش نشسته...

محاسن حضرت رو‌گرفت، خنجر به حلقوم گذاشت، کار گر نشد پاشد بدن رو برگرداند، شروع کرد از قفا ضربه زدن... یه وقت همۀ لشگر دیدن یه سری بالا رفت ..ای حسین ..*

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 183 زمان : نظرات (0)

"یا اَبَاالقاسِم یا رَسوُلَ اللّه، یا مُحَمَّد بن عَبدِالله، یا اِمامَ الرَّحمَه، یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِه، یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا، یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه"

اي ملائک سوي يثرب همه پرواز کنيد

شمع سان، ناله و سوزِ جگر آغاز کنيد

همه با هم به سَما دستِ دعا باز کنيد

خون فشانيد ز چشم و به خدا راز کنيد

مُهرِ غم، نقش به بال و پرتان مي گردد

مرگ دورِ سَرِ پيغمبرتان مي گردد

پيک غم از حرمِ خواجه ي اَسرا آيد

خبر از فاجعه ي محشر کبري آيد

کاورانِ اَجل از جانبِ صحرا آيد

نگذاريد دَرِ خانه ي زهرا آيد

قاصد مرگ کجا، کعبه ي مقصود کجا

مَلَکُ الموت کجا، خانه ی معبود کجا

 

* مثل پروانه ای حضرت زهرا داره دورِ بابا میگرده، اشک میریزه، دستمالِ نمناکی روی پیشانی گذاشته، تبِ بدن رسول اکرم، تن فاطمه رو میلرزونه، ناگهان بی بی صدای در شنید، آمد پشت در حضرتِ فاطمه، در رو باز کرد، یه نفر دَمِ در ایستاده با ادب، اجازۀ ورود میخواد، شما کی هستید؟ گفته باشه: من سائلِ دَرِ این خانه هستم، گفت: برو ای سائل، برو حالِ پدرم خوب نیست، برو یه وقت دیگه ای بیا...*

 

اَجل اِستاده هراسان به دَرِ بيت رسول

پشت در لحظه به لحظه طلبد اذن دُخول

لرزد از زمزمه ي او دلِ زهراي بتول

فاطمه نزد پدر آمده محزون و ملول

 

*اومد پیش بابا، کی بود در میزد؟ پدر جان! گفت: من سائلم، میخوام شمارو ببینم، دوبار، سه بار تا حالا اومده، پیغمبر فرمود: فاطمه جان! نشناختیش؟...*

 

که اي پدر پيک عجيبي است تو را مي خواند

کيست کز هر نَفَنش قلب مرا لرزاند

گفت در پاسخِ زهرا پدر، اي پاک سرشت

دست تقدير براي تو غمي تازه سرشت

پدرت مي رود امروز به گلزار بهشت

آسمان کوهِ بلا را به سر دوش تو هِشت

فَلَک امروز پُر از ناله ي جبرائيل است

اين غريبي که بُوَد پشت در، عزرائيل است

 

* دخترم! این برادرم مَلَكُ الموتِ، از هر در خونه ای بخواد وارد بشه اجازه نمیگیره، اما چون تو جلوی در ایستادی، تا تو اجازه ندی وارد نمیشه...

یا رسوالله! نذاشتن آب کفنت خُشک بشه،  کاش فقط اجازه نمیگرفتن، اومدن هیزم آوُردن، کاش فقط هیزم می آوُردن، آتیش زدن، با لگد در رو شکستن...

یارسول الله! بعد از رحلت شما...*

 

کار و بار دو جهان ریخت بهم غوغا شد

چشم زهرا و علی بعدِ شما دریا شد

رفتی و خنده به کاشانۀ تو گشت حرام

رخت مشکیِ یتیمی به تنِ زهرا شد

عهد و پیمان غدیرت به فراموشی رفت

حکم بر خانه نشینی علی امضا شد

بعدِ تو حُرمت کاشانۀ تو حفظ نشد

پای اولاد حرامی به حریمت وا شد

دخترت پشت در و آتش و دود و مسمار

خوب فرمان موَدت به خدا اجرا شد

 

*مگه آیۀ قرآن نیست که خداوند فرمود: ای پیغمبر! به این مردم بگو:"لا اَسئَلُکُم عَلَیه اَجرًا، اِلا مَوَدَةَ فى القُربیٰ"

بیست و سه سال چه زحمت ها کشید، دندونش رو شکستن، محاصره اش کردن، تحریمش کردن، شکمبه شتر روی سرش خالی کردن، زدنش، تبعیدش کردن، دلش رو شکستن، اما پیغمبرِ مهربانیِ، اهل گذشته، اهل ندید گرفتنِ، اما فرمود به امر خدا: هیچ مزدی از شما نمیخوام، فقط به من قول بدید با بچه هام مهربون باشید، با دخترم مهربون باشید، دلشون رو نشکنید...

یا رسول الله!....*

 

خبرِ پَر زدن فاطمه، حیدر را کُشت

چند باری به زمین خورد علی تا پا شد

روضه ها هست، بمانند، ولی عاشورا

تشنه لب شاهِ غریبی که تک و تنها شد

از بلندی فَرَس تا به زمین خورد شنید

صحبت از غارتِ معجر ز سَرِ زن ها شد

زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا

منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد

 

*مگه شما حسین رو بغل نمیکردی؟ مگه روی دوشِ شما جاش نبود؟ مگه رویِ سینۀ شما جاش نبود؟

وقتی پیغمبر داشت جون میداد، امام حسین سن و سالی نداشت، تو اون عالمِ بچگی خودش رو انداخت رو سینۀ پیغمبر اکرم، اهل خانه اومدن بردارن، آخه سینۀ محتضر رو باید سَبُک کنی، اما دیدن دست پیغمبر داره اشاره میکنه، دست نزنید، وقتی حسینم رویِ سینۀ منه من راحت جون میدم...

یه روز حسین رویِ سینۀ پیمبر، یه روزم رویِ خاکِ داغ کربلا...ای حسین...*

 

زینتِ دوش شما بود ولی کرب و بلا

منزلش خار و خس بادیه و صحرا شد

داد زد زینب کبری: به روی سینه نرو

گوش قاتل نشنید و قد مادر تا شد

سر او تا که جدا شد زره اش را بُردند

زره اش هیچ، سرِ پیرهنش دعوا شد

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 291 زمان : نظرات (0)

چهل ساله اشکم، چهل ساله آهم
چهل ساله کوچه، شدقتلگاهم

چهل ساله تنها، شب و روز ندارم
روزا کوه صبرم، شبا بیقرارم

جگر سوخته یعنی، مَنِ خون جگر
که‌حتی تو این خونه بی مَحرم

چهل ساله داغی روی سینه ام
که زهری کشنده شده مرهمم

زمین‌خورده یعنی مَنِ غیرتی
که بعد از یه عمری نشد باورم

تو‌یِ کوچه ای تنگ، جلوی چشام
یکی دست بلند کرد به رو ‌مادرم

واویلتا، واویلتا...

حسن! کوچه مادر، صبوری همینه
زمین خورده یعنی، غریب مدینه

به همراه چادر، غرورم لگد شد
بهم خیلی برخورد، برام خیلی بد شد

توی آشوب کوچه، توی اِزدحام
بمیرم که حتی پناهی نداشت

زدن با چه جرمی؟ چرا بی هوا؟
آخه‌مادر من‌گناهی نداشت

از اون کوچه‌ تا خونه راهی نبود
تمام مسیر و فقط غصه خورد

بمیرم تا خونه فقط گریه کرد
همون جا بود که حسن از غصه مرد

واویلتا، واویلتا...

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 293 زمان : نظرات (0)

دلم گرفته، دلم برا امام بی حرم گرفته
دل تموم عاشقا رو غم گرفته
 دلم گرفته

حرم نداره، مدینه حتی یه مسافرم نداره
شب شهادتی یه زائرم نداره
حرم نداره

از آسمون فرشته ها میان
برا زیارت امام حسن

امام حسین به سینه میزنه
برای غربتِ امام حسن

در خونه ی خوب کسی رفتی
به داد همه میرسه آقا

بمیرم برا این مصیبت که
توی خونش هم بی کسه آقا

تو امیدم، تو ایمانم
حسن جانم! حسن جانم!

دلا بسوزه، دلا برا گریه ی بی صدا بسوزه
برای غصه های مجتبی بسوزه
دلا بسوزه

براش بمیرم، برای رد خون رو لباش بمیرم
برای سِنِ کم بچه هاش بمیرم
براش بمیرم

خدا میدونه چوبه های تیغ
چه زخم هایی زده به اون بدن

امام حسین به سینه میزنه
برای غربت امام حسن

با این که دیگه رفته از دنیا
دلش از غم کوچه ها خونه

برای غم مجتبی انگار 
همین کوچه ها روضه میخونه

از این ماتم پریشانم
حسن جانم! حسن جانم!

دلم گرفته، دلم برا دیدن مادرم گرفته
دلم برای غربت حرم گرفته
دلم گرفته

کُشته ی تشنه لب کربلا
یه ساعته بعد تو پیر شدم

خواهر برادری بهت بگم
باور نمیکنم اسیر شدم

سرت رو روی نیزه ها دیدم
تنت رو زیر دست و پا دیدم

منو بین نامحرما دیدی
تو رو توی تشت طلا دیدم

اَلا یا اَیُّهَا العَطشان
برادر جان! برادر جان !

حسین جانم! حسین جانم!

 

تعداد صفحات : 252

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 16
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 593
  • آی پی دیروز : 562
  • بازدید امروز : 4,896
  • باردید دیروز : 5,510
  • گوگل امروز : 48
  • گوگل دیروز : 34
  • بازدید هفته : 38,528
  • بازدید ماه : 101,630
  • بازدید سال : 1,143,771
  • بازدید کلی : 19,649,599