loading...

آئین مستان

متن روضه ورود به کربلا,ورود به کربلا,متن روضه شب دوم محرم,شب دوم محرم,مداحی شب دوم محرم,مداحی ورود کاروان به کربلا,متن روضه همراه با صوت,متن روضه همراه با سبک,م

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2128 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1687 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1230 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 676 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 616 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 583 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3475 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6659 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2823 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3720 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3223 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3525 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4121 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3632 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7212 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4932 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5873 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4349 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5519 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4163 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1362 زمان : نظرات (0)

اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائِکَ،عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ ،وَ لاجَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ،وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ

 آمد ورودیه بارانی است حال و هوای حسین

 در اوج احترام یک کاروان رسیده ، به صحرای ماریه

خیلی باید مَحرم باشیم ناله مادرشو بشنویم برا پسرش داره گریه میکنه ....

 گرچه رسیده اند،  پایان این سفر شده آغاز مرثیه

زینب به خویش گفت ، بوی فراق می رسد از سمت بادیه

  قدم به قدم ،لحظه به لحظه خانوم دلشوره اش بیشتر میشه .تو مسیر گفتن: آقا جان! خواهرتون کار داره با شما .مهار ذوالجناح رو برگردوند به تاخت اومد کنار محمل حضرت زینب...چنان به سرعت برگشت اومد کنار محمل خواهرش زینب ؛خواهر جان ، خانوم جان ...خیلی احترام میکرد حضرت زینب رو .داریم به حضرت زینب فرموده : بانو ..امام حسین با دو رکعت نماز شب عاشوراش همه عالم رو نجات داده بعد به حضرت زینب میگه که منو یادت نره .دعا کنی منو .تو نماز شبت منو دعا کن .نزدیک و نزدیک تر شد .خواهر جان چی شده ؟ داداش دلم شور زد .یه آن گرد و غبار شد ندیدمت...جلو چشم من باش...

 زینب به خویش گفت ، بوی فراق می رسد از سمت بادیه

قبل از ورود شمر قلبش شکست ، حضرت زهرای مرضیه

 ناحیه ی گلو شد شرحِ آن زیارت مخصوص ناحیه

امسال می رسد دست رقیه،دست ابالفضلِ مرثیه

 امسال می خورد اصغر از آب مشک و لو چند ثانیه

حی علی الصلاة...حی علی العزا شد و آغاز مرثیه ...

دل اضطراب داشت ، شکر خدا رقیه به صورت نقاب داشت...

هر محملی که بود از گیسوی فرشته به دورش حجاب داشت... 

کاروان اومدن با یه جلال و جبروت و قانون و مراسمی ؛ همه ی بنی هاشم به صف ایستادن ، عقیله بنی هاشم ، شفیقه ی امام حسن ، نایبه ی امام  امیرالمومنین ، نایبه ی فاطمه ،علیا مخدره ، بانوی عالم بعد از فاطمه سلام الله علیهما،میخواد از محمل پیاده بشه .شتر رو خیلی آروم نشوندن .همه آماده شدن اول خانوم ، خسته است خانوم ، پیاده شدن ...یه قدمی بزنن با ابی عبدالله ..همه از روی محمل میان پایین.راحت میان پایین...و لو سر سوزنی نمیخواد اذیت بشه...عباس تا رسید زانو زد.سریع زانوهای مبارک رو گذاشت .خانوم جان دستتونو بدید به من.یه دست رو شونه علی اکبر یه دست رو شونه عباس ....

هر رفت و آمدی در کاروان عشق حساب و کتاب داشت .

آمد سکینه و شرم حضور پیش رخ آفتاب داشت... 

از ناقه بر زمین زینب قدم گذاشت و اکبر رکاب داشت...

عباس من کجاست ؟ عباس من کجاست ؟

 اینجاست خانوم  جان...امری دارین؟

آری هنوز پرسشِ زینب جواب داشت...

عباس من کجاست ؟ آری هنوز پرسش زینب جواب داشت

 تو مدینه زینب می گفت عباس کجاست ؟ همه میرفتن صداش می کردن .مثل  برق و باد می رسید خانوم جان امری بود ؟اولین باری که عباس من کجاست ؟ جواب نداشت این بود : عباس من کجاست ؟ جوابش کشیدنِ عمودِ خیمه شد

حرف از عطش نبود ...سقا برای اهل حرم مشک آب داشت.

سیراب و بی صدا  پیش رباب، کودک شش ماهه خواب داشت .

وقتی پیاده شد خانوم زینب؛دستش رو ابی عبدالله گرفت شروع کردن تو این بیابونا قدم زدن....

عباس امیر این سپاهه.....بعضی وقتا یه نیم نگاهی به سمت ابی عبدالله می کرد؛  میدید بعضی جاها وایمیستادن خواهر و برادر ،حسین پاشو به زمین می زد...زینب گریه می کرد...همین طوری که گریه می کرد یه نگاه از دور به علی اکبر می کرد...شاید یه جایی بین نخلستان ها رو نشون داده اونجا زینب به عباسش نگاه کرده ...اما بین همه ی اینا تو یه گودی ای دید خواهر و برادر نشستن، های های دارن گریه میکنن ...

 کم کم زمان گذشت

ایام خوش گذشت ولی ناگهان گذشت

 اکبر که رفت

بانگ اذان نیامد و وقت اذان گذشت

سقا نیامد و ای اهل حرم میر و علمدار نیامد...

علمدار نیامد ...

سقای حسین سید و سالار نیامد...

علمدار نیامد ...

 سقا نیامد و

آخر سراب از سر لب تشنگان گذشت

 وای از دل رباب

با نیشخند حرمله تیر از کمان گذشت

در بین قتلگاه

سرنیزه ای شکست ولی از دهان گذشت

سر نیزه بس نبود

یک دفعه خنجر آمد و از استخوان گذشت

چون روضه باز بود

از روضه ی بریدن سر روضه خوان گذشت

 او می برید و من می بریدم

خاک اینجا به ما نمی سازد

پسرِ مادرم بیا برگرد

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 12
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 549
  • آی پی دیروز : 576
  • بازدید امروز : 3,197
  • باردید دیروز : 4,316
  • گوگل امروز : 40
  • گوگل دیروز : 53
  • بازدید هفته : 11,616
  • بازدید ماه : 36,050
  • بازدید سال : 1,078,191
  • بازدید کلی : 19,584,019