عمه کجایی که میخوام بابامو
میخوام بهش بگم همه دردامو
بگم چطور منو زدن نامردا
نشون بدم قامت چون زهرامو
من و آتیشِ بین موهام
من و زخم روی بازوهام
میبینی دست به دیوارم من
چون نداره رمق زانوهام
ویرونه شده جای دختر دردونه
ویرونه واسه دخترت مثه زندونه
مَنِ الّذی اَیتمنی ، بابا حسین
خبر داری خیلی برات بیتابم
کنج خرابه اومدی مهتابم
منی که جام بوده فقط آغوشت
چند شبه که روی زمین میخوابم
منم و اشک و آه و ناله
صورتم پُر شده از آلاله
تن من گوشۀ ویرونه ست
تن تو گوشۀ گوداله
دلتنگه دخترت با غصه ها میجنگه
دلتنگه بالش زیر سرش از سنگه
مَنِ الّذی اَیتمنی ، بابا حسین
با اینکه از نبودنت دلگیرم
با اینکه تنهایی شده تقدیرم
خوش اومدی کنج خرابه بابا
دارم کنار سر تو میمیرم
لبای خونیتو میبوسم
شده لبخند تو افسوسم
تا چشمامو رو هم میذارم
دوباره زجر میشه کابوسم
غم داره منم و یه روسری پاره
غم داره منم و حسرت یک گوشواره
مَنِ الّذی اَیتمنی ، بابا حسین