loading...

آئین مستان

اشعار محرم و صفر

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2128 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1687 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1230 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 675 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 616 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 583 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3475 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6658 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2823 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3720 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3223 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3525 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4121 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3631 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7212 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4932 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5873 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4349 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5519 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4163 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 304 زمان : نظرات (0)

 

یه سال و منتظر موندم تو روضه هات گریه کنم
با بیت بیت محتشم کتیبه هات گریه کنم
آقا جان ممنونتم اجازه دادی برات پیرهن سیاه بپوشم
اجازه دادی باز بشینه شال عزای تو رو دوشم
دو ماه واسه ی پیراهنت گریه میکنم
دو ماه برای زخم تنت گریه میکنم
دو ماه واسه بی سر شدنت گریه میکنم
دو ماه واسه ی پیراهنت گریه میکنم

خداروشکر اجازه دادی دوباره چشمام بباره
با رخصت از مادر تو محرمی شدم دوباره
آقا جان هرجا برات گریه کنم فاطمه اشکمو میگیره
محرم و صفر دل من تو موج پرچمات اسیره
دو ماه کنار سینه زنات مشکی میپوشم
دو ماه با غم کرب و بلا مشکی میپوشم
واسه امام تشنه لبا مشکی میپوشم
دو ماه واسه ی پیراهنت گریه میکنم
دو ماه برای زخم تنت گریه میکنم
دو ماه واسه بی سر شدنت گریه میکنم

محرم با سینه زدن فاصله ها رو کم میکنم

از فاطمه مدد میگیرم سیاهی تو اعلم میکنم

آقاجان، از روضه های خونگی باز دوباره بو نذری میاد

میاد تو هیئتت میشنه هر کی دلش حرم رو میخواد

دو ماه با نوحه مادرت سینه میزنم

دو ماه واسه عزای سرت سینه میزنم

دو ماه واسه غم خواهرت سینه میزنم
دو ماه واسه ی پیراهنت گریه میکنم
دو ماه برای زخم تنت گریه میکنم
دو ماه واسه بی سر شدنت گریه میکنم

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 289 زمان : نظرات (0)

 

کجا بودم من در این یک سال
کجا بودم دور از این احوال
قبول آقا! بی وفا بودم
جدا از تو، از خودم حتی من جدا بودم
کجا بودم؟ کودکی بودم خسته از سرگردانی دنیا
که گم کرده در شلوغیها ناگهان دست مادر خود را
دوباره رسیدم به دامن مادر، شکستن بغضم مبارک باد
به گریه سپردم دو دیده خود را، من و غم او، هر چه بادا باد
ببین که ندارم بجز آهی
ولی به امیدی شدم راهی
سیه رویم آقا، ولی مگر اینجا

 سیاهیِ لشکر نمیخواهی؟
قرار دلم خیمه گاه حسین

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 364 زمان : نظرات (0)

 

میان کوچه‌ها، غریبم ای خدا
به مولایم بگو، به کوفه نیا نیا
کوفه میا جان من، اینجا که جای تو نیست
حرف است همه نامه‌ها، کوفه فقط مدعی‌ست
من هراسانم از کوفیان پلید
به دل با تواند در عمل با یزید
سلام علیک فرید الوحید، سلام علی الحسین
عالم بمیرد، برای آن دمی که اسیر می شوند زینبین
علینا بالعزا، علینا بالبکا
علینا بالحسین، علینا بکربلا


 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 311 زمان : نظرات (0)

 

چاووش ماتمه اومده وقت عزا

دور هم جمع شدن باز هم گریه کنا

دستامون و گرفت زهرای مرضیه

از ما گریه کنا یعنی که راضیه

روضه ما رو شفا میده

گریه ما رو جلا میده

ماهِ محرم همه جا

بویِ کربُبَلا میده ..

آقام آقام حسین حسین ..

پرچم تو زدن آقاجان .. ولی غروب عاشورا یجور دیگه شد بر عکس شد ، چه غروبی درست کرد ..

نزدیک تری از رگِ گردن به گدایت

ماییم و طوافِ حرم کربُبَلایت

هر جایِ جهان می نگرم نام تو آنجاست

از هر نظر انگار شبیهی به خدایت

گشتیم تمامی جهان را و ندیدم

شیرین ترُ دلچسب تر از شورِ عزایت

در روز قیامت که جهان دور تو جمع است

بگذار که ما نیز بیوفتیم به پایت

ای آنکه جهان تکیه به دستانِ تو داد است

حالا چه شده تکیه زدی خود به عصایت

با خود و سپر رفت به میدان علی اکبر

از معرکه برگشت ولی بین عبایت

دیدن ملائک همگی گوشه ی گودال

آغوش گشوده ست خداوند برایت

بر نیزه شدی قاری قرآن چه شکوهی

ای آنکه دل از فاطمه میبرد صدایت

بریم در خونه مسلم ابن عقیل .. حسین جان :

هر بلایی سرم آمد به فدایِ سر تو

به فدای پر قنداقِ علی اصغر تو

حاضرم بر سر بازار به خیرات روم

ننشید پرِ خاکی به سر خواهر تو

بر سر من همه تفریح کنان سنگ زدنند

وای بر صورتِ چون برگ گل دختر تو

از همین جا همه تقسیم غنائم کردند

در کمین اند به تاراج برند لشگرِ تو

ترسم این است که گرفتار شوی در گودال

میشود با نوک نیزه زیر و رو پیکر تو

هر تکانی که سرت بر سر نیزه بخورد

باز تر می‌شود این پارگی حنجر تو

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 1066 زمان : نظرات (0)

 

آنکه در عالم ذر، روزی ما را غم داد

غم و شادیِ جهان را به خدا توأم داد

"هیچکس خبر نداره تو دلِ ما چی میگذره .. همه فکر میکنن ما مشکی پوشیدیم روحیه هامون هم همینجوری مشکیِ ؛ نه والا اصلا وقتی که میگی حسین دلت باز میشه .. میگی حسین همۀ غم های عالم فراموشت میشه .. شب اول شب حساسیه .. شب اول شبِ مادرِ .. آدم دوست داره برا نوکریِ پسرش خودشُ به این مادر نشون بده "

اول ماه حسین است خدایا شکرت

باز ارباب محلی به منِ بد هم داد

*نمیدونم امروز الحمدلله گفتی یا نه .. زیر لب بگو الحمدلله که دوباره پرچم مشکی هارو تو محرم دیدم ، خدایا شکرت بهم اجازه دادی برای حسین مشکی بپوشم .. وقتی که میگی حسین مادرش میگه جانم جانم اگه حسین خودتُ میگی خدا برات نگهش داره ، حفظش کنه .. اما اگه حسین منُ میگی کربلا بین دو نهر آب تشنه کشتنش .. حسین .. ما دور هم جمع میشیم فقط بگیم حسین "

آی مردم همه دعوت به محرم شدهاید

بار عامی ست که ارباب به این عالم داد

*فلذا امشب همه میان میگن حسین .. حتی  اونایی که تو طول سال هم نگفتن حسین امشب که میگن حسین آقا بغلشون میکنه .. مثل حر همچین که گفت حسین آقا آغوششُ براش باز کرد بیا حر بیا خوب جایی اومدی اِرفع رأسک ..*

هر کسی را به طریقی سوی کشتی آورد

به یکی دیگ غذا و به یکی پرچم داد

مشتری ذات خدا بود، فروشنده حسین

جمع ما را به خدا داد، ولی دَرهم داد

ما خودیهای حسینیم نشانش این است

که به ما آب فرات و به همه زمزم داد

به خدا ما که ندیدیم بگوید احدی

حاجتم را ز حسین خواستم اما کم داد

صد برابر ز خود فاطمه پس می‌گیرد

آنکه در بزم عزا آمد و یک دِرهم داد

از حسن اذن گرفتم که حسینی شدهام

از بقیع آمدم و کرب و بلا را هم داد

*بی بی وارد شد دید دو بزرگوار دارن باهم کشتی میگیرن دید پیغمبر امیرالمومنین همه ایستادند دارند تماشا میکنند بی بی یه نگاه کرد دید پیغمبر هی داره صدا میزنه جانم حسن .. بی بی گلایه کرد باباجان حسن برادر بزرگتره چرا داری میگید جانم حسن؟.. گفت مگه نمیشنوی دخترم همه عالم دارن میگن جانم حسین دیدم حسنم غریبه من دارم تشویقش میکنم میگم جانم حسن ..*

یا رب این مرد چه مردیست نمیفهمم من

که به دشمن ته گودالِ بلا خاتم داد

اگه سرده اگه تاریکه دنیا

نمی ترسیم آخه مهتاب داریم

خدارو شکر بی صاحب نموندیم

خدارو شکر که ارباب داریم

درسته نوکر خوبی نبودیم

ولی خوب جایی نوکر بودیم ای دل!

صدامون می زده ارباب هرروز

یه روزایی ولی کر بودیم ای دل!!

یه ساله از سر دلتنگی و درد

شبامون توی بزم روضه سر شد

خدارو شکر امسالم نمردیم

محرم شد چشامون باز، تر شد

بهار عاشقیمونه محرم

بهار اشک و فصل روضه خونی

با این سینه زدن دل پاک میشه

بهاره، موقع خونه تکونی

دوباره پرچم مشکی خریدیم

دلامون روشنه با این سیاهی

با این پیراهن و این شال مشکی

سیاهی لشکرت باشیم الهی

رفیقا قدر امشب رو بدونید

شاید فردا شبو دیگه نبینیم

شاید این آخرین ساله که داریم

کنار هم توی روضه میشینیم

رفیقامونو حتما یادتونه

رفیقایی که باهم گریه کردیم

کی میدونه؟ شاید هم مثل اونا

ما سال دیگه زیر خاک سردیم

میون این همه غوغای دنیا

قرار ما تو های و هوی روضه ست

شهیدا اینو فهموندن به ما که

تو عالم هرچی خیره توی روضه ست

دلی که توی روضه سوخت، پاکه

دلی که پاک شد جای حسینه

چی میشه وقت جون دادن ببینیم

سر ماهم روی پای حسینه

سری که پر شد از عشق یه بی سر

اگه رو پیکرش باشه عجیبه

سر مسلم سر دارالاماره ست

اینم دردسرِ عشق حبیبه

دل مسلم پر از عشق حسینه

که واسه کشتنش دعوای نیزه ست

سر عاشق روی دروازه ی شهر

سر معشوق هم بالای نیزه ست

دل مسلم پر از عشق حسینِ

که واسه کشتنش دعوای نیزه ست

*همچین که ریختن دور خونه طوعه، خونه رو محاصره کردن ، یکیشون داد زد: بیرون بیا ، اگه بیرون نیای خودمون میریزیم تو خونه .. خونه رو آتیش می‌زنیم .. همچین که طوعه صداشونو شنید ، اومد که بره در رو باز کنه ، سریع مسلم دوید ، اومد؛ خانوم جان تو نمی‌خواد بری .. اینا همشون مَردن . تو بری جسارت میکنن .. یه‌وقت یه حرفی میزنن . خوب نیست شما بری درو باز کنی.. (کجا رفت دلت؟!)

یادم نمیرود که همه داد میزدند

طوری لگد بزن که علی بی پسر

سرم رو شکستن فدا سرت

اینا نقشه دارن برا سرت

می ترسن که روو نیزه ها سرت ، قرآن بخونه

می ترسم بازم مثل مادرت

یه دستی بلند شه رو دخترت

همه ترسم از اینه خواهرت ، غریب بمونه

فرقی نمی کنه، توو کوفه مرد و زن

دیدم با این چشام، اینا غریب کُشن

گودال میکَنن، بد جور میزنن

حتی زناشونم، از دور میزنن

یه گودال برام کندن و زدن

یه عده می خندیدن و زدن

غریب گیرم آوردن و زدن ، فکر تو بودم

همه دور گودال نشستن و

زدن دندونم رو شکستن و

توی کوچه دستم رو بستنُ ، فکر تو بودم

من نایبت بودم، اینجوری میزنن

موندم که باخودت، میخوان چیکار کُنن

سیلی که می‌زدن، از پا می افتادم

یاد مدینه و، زهرا می افتادم

خودم که گرفتار و بی کسم

ولی من برا تو دلواپسم

می دونم به دیدار نمی رسم ، خدانگهدار

تو سینه‌م پر از حسرت توئه

همه گریه‌م از غربت توئه

همه جا فقط صحبت توئه ، تو کوچه بازار

حرف از ثوابه و، پاداش و جایزه

فتوا رسیده که، قتل تو جایزه

با دخترات میای، اینو تا فهمیدن

توو خونه ها دارن، قول کنیز میدن

 

 

تعداد صفحات : 66

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 11
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 472
  • آی پی دیروز : 576
  • بازدید امروز : 2,264
  • باردید دیروز : 4,316
  • گوگل امروز : 29
  • گوگل دیروز : 53
  • بازدید هفته : 10,683
  • بازدید ماه : 35,117
  • بازدید سال : 1,077,258
  • بازدید کلی : 19,583,086