loading...

آئین مستان

اشعار محرم و صفر

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3748 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 448 زمان : نظرات (0)

 

السلام علیک یا مظلوم ، یا غریب ، یا وحید ‌، یا اباعبدالله ..

اگر که عمر زیادم دهد خدایِ حسین

هزار سال بسوزم فقط برایِ حسین

حسینی ام! به دو عالم چه کار دارم من!

گذشته ام ز دو عالم به اتکایِ حسین

حسین روح‌ نماز است و پنج‌ نوبت را

سر نماز می افتم به دست و پای حسین

براش سینه زدم سینه ام حسینیه شد

نوشته روی دلم مجلس عزایِ حسین

همیشه مادر دلخسته ام به من‌ می گفت

مباد خرده بگیری به روضه های حسین

رفیق! کرببلا دعوتی ست! پولی نیست

برات کرببلا چیست؟ یک دعای حسین

نیابتاً ز حسن کربلا برو امسال

ببر سلام حسن را به کربلای حسین

هنوز فاطمه در عرش روضه می خواند

تنور خانه ی خولی نبود جایِ حسین

دیده‌ام بر نینوا افتاد ، دلواپس شدم

بارها از ناقه تا افتاد ، دلواپس شدم

نام این صحرا حسین با قلب زینب آشنا‌ست

بر لبانت کربلا افتاد دلواپس شدم

خاکِ سرخ این بیابان بویِ کوچه می‌دهد

گوئیا مادر زِ پا افتاد دلواپس شدم

من کنارِ تو نباشم زود می‌میرم حسین

تا عمودِ خیمه جا افتاد ، دلواپس شدم

این دلم از کودکی بر گیسویت حساس بود

باد در موی شما افتاد دلواپس شدم

*"عصر روز دهم نانجیب اومد موهای حسینُ کشید ..."

یادش بخیر موی تو را شانه میزدم

افتاده دستِ شمر چرا خاطرات من *

حنجر تو معجرِ من ، هر دو پاره می‌شود؟

حرفِ بین ما دو تا افتاد دلواپس شدم

حنجرت را بازیِ دستان این و آن نکن

چشم من بر نیزه‌ها افتاد ، دلواپس شدم

حرمله زانو زده ، ای وای بیچاره رباب

صحبت شش ماهه تا افتاد دلواپس شدم

دردِ گوشِ پاره کمتر از شکافِ نیزه نیست

دیده‌ام بر بچه‌ها افتاد ، دلواپس شدم

*مثل فردایی کاروان رسید کربلا .. تا رسیدن ابی عبدالله سوال کرد به من بگو پیر مرد نام این وادی چیه؟ گفت آقاجان قاضریه ، نینوا .. همه اسم هارو برد حضرت فرمود نام دیگه ای هم داره این سرزمین؟! عرضه داشت آقا یه زمینی اینجا هست از خیلی قدیما بهش میگن کربلا ...

ای حسین ...

خوش اومدی حسین .. حسین جان آقا مواظب رقیه ات باش .. حسین جان قربون زن و بچه ات برم  ‌..

پناه میبرم از نفس خود به سوی حسین ..

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 397 زمان : نظرات (0)

 

با این همه گناه زِ کویت نراندیام

امسال هم به ماه محرم رساندیام

"فرمود هر کسی هر جایی بگه حسین حرمشِ .. فلذا الان تو حرمش نشستی میگی حسین ...

محرم کربلا باشه زیر قبه باشه بگه حسین ... بعضی ها یه جوری گریه میکنن انگارآخرین فرصتیه که تو عمرشون بهشون دادن گفتن بگو حسین آخه فرمود نماز میخونی فکر کن آخرین نماز عمرته .. گریه هم که میکنی فکر کن آخرین مهلتیِ که میگی حسین ...

امروز قافله رسیدکربلا .. این بچه تو بغلِ ربابه .. همچین که رسیدن عرضه داشت آقا جان اینجا آب پیدا میشه یا نه .. این بچه اگه تشنه ش بشه بی تابی میکنه .. گفت آری اصلا یه جایی رو انتخاب کردن بین دو نهر آب ...

عباسم برو آب بیار ..."

چون طفل گم شده بغلم کردی ای حسین

پیش خودت نشانده و قدری تکاندی‌ام

منت سرم گذاشتی و از میان عرش

با نام مادر و پدرم باز خواندی‌ام

میخواهی‌ام ‌هنوز وگرنه چو دیگران

با پول و شهرت از حرمت می پراندی‌ام

از کودکی برای شما خیمه می‌زدم

دنبال خویش کوچه به کوچه دواندی‌ام

یک روز بی تو زنده نمی مانم ای حسین

با آب و نان خواهر خود پروراندی‌ام

فلذا اون مرد ثروتمند نوشتند تو مدینه همچین که دید ابی عبدالله این زنگهایِ اشترها رو بست که صدا نکنه آخه شبانه میخوان بی سرو صدا برن .. از تجار مدینه ست ، داشت برمیگشت از تجارتش ؛ برخورد به کاروان ، گفت اقا کجا میری؟ حضرت فرمود دارم از شهر بیرون میزنم هیچی نگفت کجا چرا ، گفت میشه منم همراهت بشم گفت اگر میخوای میتونی بیای .. ثروتش زن و بچش همه رو رها کرد ..

میخواهی ام هنوز وگرنه چو دیگران

با پول و شهرت از حرمت میپراندی ام

از کودکی برای شما خیمه میزدم

دنبال خویش کوچه به کوچه دواندی ام

یک روز بی تو زنده نمیمانم ای حسین

با آب و نان خواهر خود پروراندی ام

آید به گوش نالهی «هَل مِن مُعین» تو

در زیر دست و پا ته گودال خواندیام

دیدم همچین که داره دست و پا میزنه داره برای شیعه هاش دعا میکنه مادرش هم همینجور بود .. تو اوج درد تو اوج بستر نشینی بچه هارو صدا زد بچه ها بیاین میخوام دعا کنم .. همۀ بچه ها رفتن وضو گرفتن اماده شدن سجاده رو پهن کردن آخه همیشه میفرمود الجار ثم الدار .. اول بقیه بعد خودمون .. نشستن کنار مادر شروع کرد دعا کردن : اللهم عجل وفاتی سریعا ..

دستای مادرمون بالا نمی اومد .. حسن زیر این بغل هارو گرفته بود دستها بالا بیاد ..

مظلوم کربلا لک لبیک یا حسین

تو میکشی مرا لک لبیک یا حسین

دوباره اومدم آقا، پیش تو زانو بزنم

وقتی تورو دارم دیگه، برم به کی روبزنم؟

هرچی بدم باشم ولی، تو رو نمیفروشم حسین

از بچگی‌ها اسمتو، خوندن توی گوشم حسین

درسته پیش چشم تو، خیلی زیاده بدیام

ولی خدا سر شاهده، دیوونه‌ی کرببلام

آخه تو این دنیا بگو، جز تو کیو دارم آقا

زندگیم و جوونیم‌و، بهت بدهکارم آقا

تو خوبی و با خوبیات، بدعادتم کردی ولی

چقد بدی دیدی ازم، به روم نیاوردی ولی

گریه توی عزات برام، واجب‌تر از نون شبه

درمون زخمای دلم، روضه‌ی عمه زینبه

تورو به جون خواهرت، تورو به جون دخترت

هرکاری میکنی منو، وانکن آقا از سرت

این زمین داغ به دل می‌دهد آخر برویم

در من آشوب شده ، جانِ برادر برویم

خاک اینجا چقدَر بوی جدایی دارد

زینت دوش نبی! جان پیمبر! برویم

حنجر نازک ‌شش ماهه شبیه است به گل

می‌شود سخت درآغوش تو پرپر، برویم

کینه دارند به اسمش، به خدا می‌آید

لشکری تشنه به خون علی اکبر، برویم

کمرت می‌شکند، داغ برادر سخت است

به اباالفضل نگاهی کن و دیگر برویم

نیزه می‌بارد از این قوم به ظاهر مومن

دست‌هاشان همه آلوده به خنجر، برویم

سایه‌ی روی سرم، خیمه نزن، برگردیم

دل ندارم که نباشد به تنت سر، برویم

بر زمین میخوری و وای بمیرم نگذار...

قتلگاهت بشود قاتل خواهر، برویم

همچین که این کاروان رسید کربلا ، اباعبدالله به عباسش فرمود: عباس جان اول خیمۀ خواهرمُ بنا کن .. اول خواهرم با این زن و بچه‌ها برن تو خیمه .. فلذا اولین خیمه‌ای که زدن خیمۀ زینب بود. انقدر دل اباعبدالله نگران خواهرشِ  که فرمود اول خیمه زینب رو بزن..‌.

همچین که بی‌بی می‌خواست از ناقه پیاده بشه، خود ابی عبدالله اومد، عباس اومد، علی اکبر اومد. ابی عبدالله به خواهرش فرمود: خواهر جان پیاده شو. دست خواهرو گرفت، این جوونا اومدن کوچه باز کردن

_چه خبره؟!

_عمۀ سادات میخواد از ناقه پیاده بشه.

میگم: ابی عبدالله اومد، عباس اومد، علی اکبر اومد، قاسم اومد، عبدالله اومد، عون اومد، جعفر اومد، همه اومدن، همۀ بنی هاشم؛ همۀ نامحرما رفتن عقب تر. سرشونو به یه کاری بند کردن.

چرا ؟! چون خواهر حسین می‌خواد از مرکب پیاده بشه...

همچین که پای زینب به خاک کربلا رسید نوشتن یه آهی کشید، صدازد: حسین جان چرا اینقد این خاک بوی جدایی میده؟! دلم بهم ریخته، نگرانم، مضطربم حسین جان...

ابی عبدالله جواب دادن:

خواهرم، همون سرزمینی که جدم، پدرم، مادرم، روضه‌هاشو خوندن همین جاست...

نوشتن زینب رفت تو خیمه‌ش، بعد از چند لحظه دیدن غش کرده...

این خواهرو به هوش آوردن

اما...

"شنیدن کی بُوَد مانند دیدن"

اینجا بی‌بی غش کرد بی‌بی رو به ‌هوش آوردن، اما کجا بودین عصر یازدهم؛ یه نگاه کرد سمت گودال: پاشو حسین جان خواهرتو کمک کن.

یه نگاه کرد سمت علقمه. صدازد: آی غیرت الله پاشو نگاه کن‌...

میگن اصحابُ هم صدازد؛ یه نگاهی کرد به این بدن ها: آی اصحاب برادرم حسین! پاشید به زینب کمک کنید.

نوشتن این بدن‌ها یه تکونی خورد،

کنایه از این که ما حاضریم زنده بشیم دوباره برات جون بدیم.

نوشتن همه رو سوار بر ناقه کرد، یه نگاهی به دور و برش کرد دید دیگه کسی نمونده، همه سوار بر شترها شدن،

خودش میخواد سوار بشه، تنهایی که نمیتونه. شمر از دور دید این خواهر داره اینجوره بی‌تابی می‌کنه، شمشیرشُ غلاف کرد اومد جلوتر؛ بی بی فریاد زد برو عقب ..

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 547 زمان : نظرات (0)

 

يا ربَّ الحُسَين بِحَقِّ الحُسَين اِشفِ صَدرِ الحُسَين بِظُهورِ الحُجَّة یا ربَّ الحُجَّة بِحَقِّ الحُجَّة اِشفِ الحُجَّة بِظُهورِ الحُجَّة

حاجت به شرح آن نیست دردی که خود عیان است

این اشکِ شور گونه شیرین ترین بیان است

خوشا به حال اونایی که با اشک حرف میزنن دیدی بعضی وقتا میری حرم ابی‌عبدالله اصلا نمیتونی حرف بزنی زبان زیارتت میشه اشک، همۀ حرفاتُ فقط نگاه به ضریح شش گوشه میکنی اشک میریزی اما داری حرفاتُ میزنیا چقدر شاعر قشنگ گفته ، خوش به حال اونی که تو جلسۀمحرم با اشکاش با آقاش حرف میزنه این اشک ؛

این سبک را دوست سنگین میخرد

 آب شور چشم شیرین میخرد...

اشک یعنی عشق بازی با خدا

اشک یعنی انفجارِ بغض اما بی صدا

اشک یعنی آتشِ دل آبِ رو

در عروج و در نماز دل وضو

اشک یعنی عین نور و نور عین

اشک یعنی کار مهدی بر حسین

شماها این شبا دارید با امام زمانتون همراهی میکنید حالا این اشک چقدر شیرینه چقدر این اشک زیباست

حاجت به شرح آن نیست دردی که خود عیان است

این اشکِ شور گونه شیرین ترین بیان است

از عشق یوسفِ مصر یک دل فقط جوان شد

در خیمه‌ی حسینی دل ها همه جوان است

بالاترین عبادت

همین کاری که شما هر شب دارید انجام میدید ان شاءالله همینه.. بعضیا میگن این گریه آدمُ افسرده میکنه پیری زود رس میاره درسته روضه های ابی‌عبدالله بالاخره ماهارو دق میده و میکشه آدم تو روضه پیر میشه همینکه میشنوی دور زینبُ نامحرما گرفتن آدم پیر میشه یه شبه ..

اما این گریه کسالت نمیاره، افسردگی نمیاره ، خودکشی نمیاره بذار هرچی میخوان بگن، بگن این گریه آدمُ زنده میکنه آدمُ جوون میکنه ..

بالاترین عبادت ، شادیِ قلب زهراست

شادی قلب زهرا ، ذکر حسین جان است

الان مادرش داره میگه جانم .. کیا دنبال اینن مادرشُ شاد کنن راضی کنن .. الان داره تو دلش میگه جانم اینا حسین منو میگن .. بچه م داره میرسه کربلا .. (کم نذاریا) حالا فهمیدی این حسین تو دل حضرت زهرا رو چقدر شاد میکنه

بالاترین عبادت ،شادیِ قلب زهراست

شادی قلب زهرا ، ذکر حسین جان است

حسین .. جان ..

زهرا تمامِ مارا با اسم میشناسد

نزدیکِ درب هیئت چشم انتظارمان است

بذار دهانشونُ ببندن اونایی که یاوه میگن، میگن این نوع سینه زدن و کبود کردن از جهل آدمه این جهله؟

این سرخیِ بدن ها یا این به سر زدن ها

از جهل سینه زن نیست از عشق بیکران است

اینجا گناه بخشند ، کوهی به کاه بخشند

وقتی که پیرمردی با عشق روضه خوان است

شب دومه امشب فقط باید آه بکشی اونم به جای کی؟

آهی کشید زینب ، در ماتم برادر

این آه تا قیامت در سینه ها نهان است

فک نکنی زبون حاله ، نه عین عبارت توی تاریخِ مقتله ، وقتی رسیدن کربلا مثل فردا ابی عبدالله دستور داد اول خیمۀ خواهرشُ علم کنند اجازه نداد زینب از محمل پیاده بشه ، فرمود اول خیمۀ عقیلۀ بنی هاشم رو علم کنید بزرگترین خیمه ها خیمۀ عمۀ سادات بود ، از بعضی از خیمه ها راه داده بود به خیمه حضرت زینب مرتب همه می آمدن میرفتن دور زینب شلوغ بود محرما همه خواهرا .. (الله اکبر)

ابی عبدالله دستور داد خیمۀ خواهر رو برپا کنن ، یه جوری هم دور خیمه رو پوشاند با خیمه های کوچک ، خیمه تو دید نباشه بعد دستور داد حالا عقیلۀ بنی هاشم نزول اجلال کنه ..

خودش آمد ، عباس اومد علی اکبر اومد برادرا اومدن محرما اومدن .. همه دور تا دور زینب .. از وقتی کاروان از مدینه حرکت کرد تا کربلا نزدیک به شصت بار تاریخ میگه این خانم پیاده شد و سوار شد .. فکر نکنی فقط فردا دورش محرما بودن هر شصت بار همه دور تا دور زینب بودن این رسم و مرام کاروان بود ..

نوشتن تا پاشُ گذاشت رو خاک کربلا گفت آه حسین .. یه آه کشید .. گفت داداش این خاک، خاکِ کجاست؟ این چه خاکیه؟

 (اونایی که کربلا مشرف شدن نجف میری هشتاد کیلومتر راهِ تا نزدیک کربلا هم این حسُ نداری ، حالت خوبه حرف میزنی شعر میخونی مستی میکنی .. اما کافیه پات برسه به خاک کربلا ..)

زینب گفت داداش همه غمایِ عالم رو دلمه اینجا کجاست؟ تا شنید اینجا کربلاست فغُشیَ علیه .. آخ دیدن زینب از هوش رفت .. عمه رو بردن تو خیمه خود ابی عبدالله اومد بالاسر زینب ، آب پاشید رو صورت زینب به هوش آورد خواهرُ .. همچین که شنید اینجا کربلاست از هوش رفت .. ابی عبدالله یه نگاهی به خواهر ، خواهر یه نگاهی به برادر (اجازه میدید از اینجا به بعد روضه رو زبان حال بخونم ؟!)

انگاری تویِ دل من آتیشه

بگو کنارم میمونی همیشه

اینجا کجاست دلشوره دارم داداش

میگم ان شاءالله که چیزی نمیشه

 

ان شاءالله که دعایِ من میگیره

سرتُ روی نیزه ها نمیره

ان شاءالله که نمیذاره اباالفضل

چادر خواهر آتیش بگیره ..

چه سخته باورش

اینجا تورو میکشن آخرش

انشاالله اصغرت نمیشه پاره پاره حنجرش

نمیره روی نی ، جلوی مادرش

حسین ... وای وای وای

ان شالله دل خونۀ غم نمیشه

یه مو هم از سر ما کم نمیشه

همش میگی غمت نباشه زینب

هیچکسی وارد حرم نمیشه

ان شالله که خیمه نمیشه غارت

محاله خواهرت بره اسارت

من میگم اینا هرچیم که باشن

کاری ندارن به لباس پارت

میون قافله ، تو این بیابون شده ولوله

دستای دخترت ، خیلی کوچیکِ واسه سلسله

همسفرم نکن با شمر و حرمله ..

حسین ... وای وای وای

من ادامۀ روضه رو بخونم جسارت نمیکنم جای دیگه نمیرم الله اکبر ..

همچین که دید حال زینب منقلبِ ، هر کاری کرد دل خواهر آروم بشه دست امامتُ آخر گذاشت رو دل زینب .. این دل از روز دوم آروم شد و الا همینجور جلو میرفت زینب به عاشورا نمیرسید این زینب همون زینبیه که گفت :  مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا این دست ارومش کرد بعد ابی عبدالله دستور داد همه زن و بچه بریزن تو خیمه .. دور عمه رو شلوغ کنن دلش گرم بشه ..

همه جمع شدن تو خیمه اینجای مقتل عجیبه نوشتن همه که جمع شدن ابی عبدالله ایستاد جلو درِ خیمه یه نگاه به زن و بچه کرد همچین که نگاه کرد هزارتا معنا داشت این نگاه حسین ..( ببرمت یه جایی؟) این زن و بچه آخرین باری نبود که دور هم جمع میشدن .. چند بار دیگه هم دور هم جمع شدن ..

یه بار فردا تو خیمه این اجتماع زن و بچه صورت گرفت .. (برات چند تا دیگه رو مثال بزنم) یه بار دیگه هم تو خیمه جمع شدن کی؟.. دوم محرم ، نه دهم محرم .. (فرق فردا با دهم چی بود؟)  فردا بابا جلو در خیمه صحیح و سالم بود .. اما عصر عاشورا .. تو خیمه همه منتطر بودن بابا برگرده .. یهو شنیدن صدای ذوالجناح داره میاد ..

همه از خیمه ها بیرون دویدند

ولی سالار زینب را ندیدند ..

ریختن از خیمه بیرون دیدن فَأَسْرَعَ فرس الی خیامه .. حسین .. دوم محرم یه بار اجتماع کردن ابی عبدالله نگاه کرد ، دهم محرم یه بار ابی عبدالله از تو گودالِ قتلگاه زن و بچه ریختن بالای  گودال اشاره کرد به خواهر برگرد ..

این دستورِ امام بود والا زن و بچه میدیدن چه اتفاقی میفته اینجا رفتن من یدونه اجتماع دیگه هم‌بگم؟! آماده ای یا نه؟! دوم محرم نه دهم محرم نه یه جا دیگم زن و بچه جمع شدن ابی عبدلله نگاهشون میکرد کجا ؟!تو مجلس شراب .. سر تو تشت طلا دید همه رو به غل و زنجیر بستن .. شمر و حرمله دور زینبن سر بریده از تو تشت طلا .. حسین ..

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 387 زمان : نظرات (0)

 

غریبم و ندارم آشنایی
نمونده توی حنجرم صدایی
کاش بودی و میدیدی توی کوفه
پُر شده از دروغ و بی وفایی
کوفه چه نامرده ، تاریک و دلسرده
کوفه چه بی رحمه ببین با من چه ها کرده
خستم از این مردم از این شهری که پُر درده
شرمندم من از وفای کوفه
آوارم تو کوچه های کوفه
اینه رسم مردمای کوفه
ثارالله، حسین عزیز زهرا
خسته شدم از این شبای تیره
که داره دیگه جونمو میگیره
نامه نوشتم که بیای شرمندم
میخوام بگم نیا میدونم دیره
بیتاب و حیرونم، لبریز بارونم
گفتم بیا اما ولی حالا پشیمونم
نقشه برات دارن واسه اینه که دل خونم

وقتی بازارو نگاه میکردم
واسه زینبت دعا می کردم
زیر لب تورو صدا میکردم
ثارالله، حسین عزیز زهرا
عهدی که بستن و شکستن آقا
دستامو توی کوچه بستن آقا
بازار تیر و نیزه ها چه داغه
در انتظار تو نشستن آقا
کوفه چه در پیشه ، برگرد که آتیشه
برگرد که سهم خواهر تو آه و آتیشه
پیش نگاهش کربلا دریای خون میشه
این اشکام روضه برات میخونه
برگرد اکبرت هنوز جوونه
داغ اصغرت به دل میمونه
ثارالله، حسین عزیز زهرا

 

 

خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 307 زمان : نظرات (0)

 

تو آسمون هلال ماه ماتمه چاووشی محرمه

شکر خدا که عاشقا بازم برات سیا پوشیدن

خالی جای اونا که امسال محرمو ندیدن

من اومدم تا برات بمیرم از دوری کربلات بمیرم

ایشالله تو روضهسه ساله برای زخم لبات بمیرم

اگه جون سالم از این خیمه بردم چیکار کنم

تو روضه زینب اگه تاب اوردم چیکار کنم

برا تو نمردم چیکار کنم

خدا کنه کبوتر اشکای من خبر بده به جای من

بگه حسین دیگه برای مسلمت نمونده یاری

اگه میای الهی که اهل و عیالتو نیاری

غربت کشی تو کوفه ثوابه تو دلا بغض ابوترابه

جای سر تو بین تنور و محفل زینب بزم شرابه

واسه اینکه جسمت نره زیر مرکب چیکار کنم

یتیمات نخوابن روی خاکا هر شب چیکار کنم

بگو برا زینب چیکار کنم

 

 

تعداد صفحات : 66

درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 12
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 188
  • آی پی دیروز : 649
  • بازدید امروز : 1,688
  • باردید دیروز : 5,809
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 50
  • بازدید هفته : 1,688
  • بازدید ماه : 104,231
  • بازدید سال : 1,146,372
  • بازدید کلی : 19,652,200