مادر جوانم، مادر کمانم
برده ای توانم
کنار بسترت نشستم
می زنم صدایت، جان من فدایت
می کنم دعایت
سوی خدا باشد دو دستم
بیمار من چرا شبت سحر ندارد
کسی ز حال دخترت خبر ندارد
وای مادرم، وای مادرم، خدا نگه دار
منو ذکر مادر، با دو دیده ی تر
در کنار بستر
ببین که من ز پا نشستم
لاله ی خزانی، گل ارغوانی
تو اگر بمانی
واللهِ ممنون تو هستم
درد تو را با قیمت جان می خرم من
عصای تو هستم به راهت می برم من
وای مادرم، وای مادرم، خدا نگه دار
من و بی قراری، من و سوگواری
من و خانه داری
نبر تو آرزوی زینب
ای خمیده مادر، در میان بستر
خیز و بار دیگر
شانه بزن به موی زینب
این خانه بعد از تو غبار غم بگیرد
با رفتنت ترسم که بابا هم بمیرد
وای مادرم، وای مادرم، مظلوم مادر