یک عده آمدند در خانه را زدند
یک عده آن طرف همه در عشق جا زدند
بردند حق شیر خدا را حرامیان
بر گفته ی رسول خدا پشت پا زدند
او گفته بود فاطمه جانانه ی من است
جان رسول را پس در از قضا زدند
وقتی طناب دور گلوی علی فتاد
خنده به حال بی کسی یه مرتضی زدند
بردند شیر بدر و احد را زبیشه اش
آتش به جان حضرت خیرالنساء زدند