دو ماه و نیمه، حالت وخیمه
خدا کریمه، ایشالله خوب شی
ای روح امید، بانوی خورشید
نکنه زهرا، رو به غروب شی
اگه شدی پیر، شدی زمین گیر
نداری تقصیر، تقصیر من بود
این همه غربت، غصه و محنت
درد و مصیبت، تقدیر من بود
افتادم از پا، میون غم ها
وقتی که زهرا، اشکاتو دیدم
چی شده بی بی، گوشواره ای که
شب عروسی، هدیه خریدی
داره می جوشه غم توی سینم
چی بگم از این دل حزینم
اون از لباسات حالا که دارم
مقنعه هاتم خونی می بینم
فاضلة الرشیده صدیقة الشهیده
چی بگه حیدر، از دل مضطر
شکوندن آخر، پشت علی رو
غلاف و بازوت، لگد پهلوت
لرزش زانوت، کشته علی رو
دلم رو آزرد، دیگه علیت مرد
وقتی چشام خورد، به زخم گونت
آهی کشیدم، وقتی که دیدم
یه تار مویِ، سوخته تو شونت
اشکت می باره، مثل ستاره
چشات دوباره، ابر بهاره
اگه مغیره، بهم نخنده
پس کی بخنده، عیبی نداره
قنفذ همیشه با علی لج بود
همون علی که باغ فرج بود
دیگه گذشت از این حرفا اما
کاش نوک مسمار یه ذره کج بود
فاضلة الرشیده صدیقة الشهیده