خونه بدون تو دیگه مادر صفایی نداره
بی تو سلام بابامون هرگز جوابی نداره
بغضی توی سینه ی من بعد تو مادر نشسته
از چه تو هیجده سالگی رفتی تو پهلو شکسته
باور نمی کنم من که سایه ات هفت روزه نیست بالا سرم
مادر پاشو نگاه کن تو یک دم به این دل پر از غمم
زهرا کنار قبر تو ناله زنم من ز سینه
کشته منو خندیدن قنفذ تو شهر مدینه
ماه شب تار منی زهرا ببین حال زارم
بی تو می دونی فاطمه دیگه کسی رو ندارم
در کنار قبرت نشستم زانو بغل گرفتم
بعد تو شکستم منم هم ز دنیا رفته ام
وای از این زمونه، خون ز دلم روونه
وای از این غم جدایی
زهرا بگو چکار کنم زینب بهونه گیر شده
مات دو چشم مجتبی بر در حسنم پیر شده
هر دم ببین زاری کنه بی تو حسینم فاطمه
به چشم نمی شه باورش عمره تو گشته خاتمه
فکر نکنم نمی خواد بگم من شرح غم خانه نشین
تو که خوب می دونی چی جوری بعد تو خورده ام زمین
وای از این زمونه، خون ز دلم روونه
وای از این غم جدایی
یعنی میشه منم یه بار زائر به کربلا بشم
هم چون کبوتری یه روز سمت حریم تو برم
کاشکی تو بین الحرمین از من خدا جون بگیره
نوکر آخر تو خونه ی ارباب بیفته بمیره
عالم همه غبار حریم سلطان علی موسی الرضاست
از پنجره ی فولاد می گیرم آخر منم یه کربلا
وای از این زمونه، خون ز دلم روونه
وای از این غم جدایی