هلال ماه رجب ناز کن به ماه تمام
ز یازده مه دیگر تو را سلام سلام
سلام بر تو که در دامن تو میتابد
فروغ حسن خدا از جمال چار امام
ولادت دو محمد، ولادت دو علی
کدام ماه، چنینش سعادت است و مقام
چه ماه روحفزایی که درنخستین شب
امام پنجم ما شد ولادتش اعلام
خدا به فاطمه بنت حسن گلی بخشید
که عطر باغِ حسینی از او رسد به مشام
امام باقر یعنی محمد دوم
امام باقر پنجم وصی خیرالانام
امام باقر یعنی حقیقت قرآن
امام باقر یعنی تمامی اسلام
امام باقر یعنی بهشت هشت بهشت
امام باقر یعنی نظامِ هفت نظام
امام باقر یعنی امام علم و عمل
امام باقر یعنی رسول خون و قیام
مگر امام چهارم مدد کند، ورنه
که راست زهره که در مدح او کند اقدام؟
زجان ودل ملک و جن و انس و حور اینجا
نفس به دوستیِ او برآورند مدام
اگر از او نستانند جام در صف حشر
می حلال بهشتی به انبیاست حرام
به زائران حریمش در آفتاب بقیع
پر ملائکه گردیده حلّۀ احرام
زتشنگی جگرم شعله میکشد ساقی
بیا شراب محبّت مرا بریز به کام
به غیر بغض عدویش ره نجاتی نیست
به جز به دوستیاش دل نمیشود آرام
عجیب نیست اگر در تمام حادثهها
شود به امرغلامش سمند گردون، رام
به یک اشارۀ او عالمی «زراره» شوند
به یک نظارۀ او خلق، میشوند «هشام»
ستانده روح، زگفتار روح بخشش، روح
گرفته علم، زلبهای جانفزایش کام
مگو درِحرمش بسته روز و شب،که زعرش
پی زیارت قبرش ملک شوند اعزام
نگو چراغ ندارد ببین که هر شب، ماه
چگونه از حرمش نور میستاند وام
کمال اوست به چرخ کمال، اوج کمال
کلام اوست به کلّ علوم، جان کلام
پناه برده به درگاه او صغیر و کبیر
شفا گرفته زخاک درش خواص و عوام
هنوز پای به ملک وجود ننهاده
سلام داده محمد به آن امام همام
چهارساله خروشید آن چنان به یزید
که شد به دیده او «شام»، تیرهتر از شام
به شاهی دو جهان ناز می کند "میثم"
اگر غلامِ درش خواندش غلام غلام