loading...

آئین مستان

  می رفت علی و می كشید از دل آه از همسر خویش بر نمی داشت نگاه دیدن كه زیر لب علی می گوید لاحول ولا قوة الا بالله چهل تا از این نامردها از یك طرف بكشن، بی بی یه تنه با همون دستش، از یه طرف،

آخرین ارسال های انجمن
عنوان پاسخ بازدید توسط
مقتل امام حسن عسکری علیه‌السّلام ‌ 7 2147 aboozar
مقتل امام رضا علیه‌السّلام 9 1710 aboozar
مقتل امام حسن مجتبی علیه‌السّلام 9 1245 aboozar
اهانت مرد شامی به امام حسن مجتبی (ع) 0 679 aboozar
مواعظ مهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) در ساعات پایانی عمر 0 621 aboozar
متن مقتل ---- زیارت جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین 0 587 aboozar
عسکری صحیح است یا عسگری؟ 0 3480 aboozar
متن مقتل حضرت رقیه (س) 1 6684 aboozar
خطبه زین العابدین (علیه السلام) در کوفه 0 2827 aboozar
متن مقتل امام سجاد (علیه السلام) 3 3748 aboozar
حاج محمدباقر منصوری مداح اهل بیت (ع) درگذشت. 0 3226 aboozar
نیازها و بایدهای هیئت داری در کلام رهبری 10 3549 aboozar
کلاس مداحی حاج میثم مطیعی برای نوجوانان 0 4125 aboozar
احادیث درمورد ایام عزاداری 1 3654 aboozar
متن مقتل معتبر حضرت زهرا (س) 9 7232 aboozar
چرا نام پدر میثم مطیعی در لیست ترور منافقین قرار گرفت؟ 0 4938 aboozar
حاج غلامرضا سازگار:دوست دارم درحال ذکر اباعبدالله الحسین(ع) از دنیا بروم 0 5878 aboozar
توصیه خواندنی امام حسن عسکری (علیه السلام) به شیعیان 0 4356 aboozar
کتاب مقتلی که دکتر میثم مطیعی در حال ترجمه آن است 0 5524 aboozar
دعای پایان ماه صفر 0 4167 aboozar
خادم اهل بیت‌ (ع) بازدید : 2137 زمان : نظرات (0)

 

می رفت علی و می كشید از دل آه

از همسر خویش بر نمی داشت نگاه

دیدن كه زیر لب علی می گوید

لاحول ولا قوة الا بالله

چهل تا از این نامردها از یك طرف بكشن، بی بی یه تنه با همون دستش، از یه طرف، اونها كشیدند وبی بی كشید، بعد قصه ی قنفذ پیش اُمد، بعد بی بی بیهوش شد، بردند آقارو، از جا بلند شد فرمود:فضه علی مو كجا بردند، بی بی جان علی رو بردند مسجد، از اینجاشو برات بگم:

موج كوثر چون به مسجد سرنهاد

لرزه بر دنیا و ما فیها فتاد

چادرشو سرش كرد، مگه من می ذارم علی مو ببرند، وارد مسجد شد بی بی ، چه صحنه ای بود اون صحنه.

گفت:در طغیان عشقم كوثرم

تیغ داران پیش مرگ حیدرم

می دهم جان، جان او را می خرم

هرچه پیش آید علی را می برم

می دهم جان، جان او را می خرم

هرچه پیش آید علی را می برم

بكش كنار شمشیرتو از سر علی ه من، من اینجام

بیم دارید از من و از آه من

سیل عشقم كیست سدّ راه من

دست خالی گر نشد حل مشكلم

ذوالفقاری سازم از آه دلم

الان گیسوانم و پریشون می كنم، الان نفرینتون می كنم، علی ه من و رها كنید، سلمان می گه، دیدم، پایه های مسجد به لرزه اُفتاد، دیوارهای مسجد از جا كنده شد، چونان كه یك انسان به راحتی از زیر دیوار  می تونست عبور كنه، مسجد بین زمین و آسمان، الانه كه عالم كن فیكون بشه،

دید ساقی كوثرش را در خروش

رحمت رحمانیش آمد به جوش

خیلی برا علی سخت بود، یه نگاه به زهرا كرد جیگرش آتیش گرفت،

می دهم جان، جان او را می خرم

هرچه پیش آید علی را می برم

آسمانه دیده را پر ابر كرد

گفت سلمان

به زهرا بگو باز باید صبر كرد

گفت سلمان

این پریشان گیسوان سوخته

آتشی در آسمان افروخته

تا نگشته آسمانها زیر و رو

با زبان مرتضی با او بگو

ای عروس آسمانیه خدا

ترجمان مهربانیه خدا

ماه پیشانی جبین پر چین مكن

فاطمه جان علی نفرین مكن

فاطمه رو آرام كرد امیرالمؤمنین علیه السلام، زهرا جان غصه نخور، اینها كاری ازشون بر نمی آد، بابات همه رو به من خبر داده، زهرا جان غصه نخور الان باهم می ریم خونه، من كنارتو هستم

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
Profile Pic
وبلاگ آئین مستان مرجع اشعار مذهبی، متن مداحی همراه باسبک، دانلود مداحی، آموزش مداحی، کتاب های مقتل و کتاب های آموزش مداحی می باشد. .::::::::.هر گونه كپی برداری از مطالب این سایت با ذكر صلوات برای فرج امام زمان (عج) بلامانع می باشد.::::::::. *****شما هم می توانید با تایپ اشعار مذهبی و متن روضه ها و ارسال آن از طریق سه روش: 1- عضویت در سایت و ثبت نام در انجمن 2- ارسال به ایمیل 3- درج آنها در قسمت نظرات اسم خودتان را در زمره خادمین ائمه اطهار علیهم السلام ثبت نمایید.*****
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 3320
  • کل نظرات : 204
  • افراد آنلاین : 16
  • تعداد اعضا : 345
  • آی پی امروز : 166
  • آی پی دیروز : 649
  • بازدید امروز : 1,326
  • باردید دیروز : 5,809
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 50
  • بازدید هفته : 1,326
  • بازدید ماه : 103,869
  • بازدید سال : 1,146,010
  • بازدید کلی : 19,651,838